پپه اسکوبار: طرح غول‌های اقتصادی دنیا برای حذف دلار

توسط امین
پپه اسکوبار[۱] خبرنگار آزاد نشریه ایشیا تایمز[۲] کشور هنگ کنگ، تحلیل گر شبکه راشا تودی[۳] و سایت تام دیسپچ[۴] است که در بسیاری از وبسایت ها و برنامه های رادیویی، از آمریکا تا شرق آسیا حضور فعال دارد.

China-Russia_us-dollar-Pepe_Escobar
وینستون چرچیل زمانی گفت: «بدون جنگ احساس تنهایی می کنم». او همچنین به شدت به خاطر از دست رفتن امپراتوری بریتانیا ناراحت بود. حالا جانشین چرچیل – یعنی «امپراتوری هرج و مرج»- با مشکل مشابهی رو به رو است. برخی از جنگ ها – مانند اکراین که افراد دیگری به نمایندگی از آن ها در آن می جنگند- به خوبی مورد انتظار آنان پیش نمی رود.
و فقدان امپراتوری به شکلی فزاینده خودش را در حرکت هزاران بازیگر منتخبی که هدفشان یک جهان چندقطبی است آشکار می سازد.
بنابر این جای تعجب نیست که «سرزمین اتاق های فکر» یعنی ایالات متحده تمرکزش را از دست داده و پیش بینی هایی که محصول گیجی CIA است را ارائه می دهد، پیش بینی هایی که در آن ها، روسیه محکوم به از هم پاشیدن و چین در حال بازگشت به یک دیکتاتوری کمونیستی است. هرچه افکار پوچ، واهی و امپریالیستی بیشتر باشد، زمان برای گسترش برتری کمتر خواهد شد.
مخفف عنوانی را که این «پیش بینی ها» جرات ابراز آن را ندارند بریکس است (که از ابتدای تلفظ انگلیسی نام کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی گرفته) شده است. تا آجا که به رهبران جهانی، یعنی کسانی که حقیقتا نظام فریبکارانه فعلی جهان را کنترل می کنند مربوط است، بریکس بدتر از طاعون می باشد. این درست است که اعضای بریکس با مشکلات چندگانه ای رو به رو هستند. امروز برزیل فلج شده است و در حال گذر از یک فرایند طولانی، پیچیده و متناقض است که با اشارات اخیر مبنی بر تغییر رژیم توسط چاپلوسان محلی «امپراتوری هرج و مرج» اوضاع وخیم تر نیز شده است. اما تنها به زمان نیاز است و برزیل در نهایت از این شرایط بیرون خواهد آمد.
دیگر اعضا، روسیه،هند و چین هستند که رهبران اصلی تغییر محسوب می شوند. آن ها برای حل اختلافات میان خود توافق کرده اند تا زمانی که هدف آن ها یک نظام چند قطبی در جهان است برای به چالش کشیدن نظام موجود به شکل مستقیم اقدام نکنند.
بانک اعضای بریکس یعنی NDB[5] - به عنوان یک جانشین کلیدی برای صندوق بین المللی پول[۶] کشورهای در حال توسعه را قادر می سازد تا از دلار آمریکا به عنوان واحد پولی صندوق ذخیره خود استفاده نکنند – تا آخر امسال راه اندازی خواهد شد. NDB تامین مالی زیرساخت ها و پروژه های قابل حمایت برای توسعه را نه تنها در کشورهای عضو بریکس، بلکه در دیگر کشورهای در حال توسعه بر عهده خواهد گرفت. دیگر، بانک جهانی تحت کنترل غرب که سرمایه و ظرفیت وام دهی آن هیچ گاه توسط به اصطلاح «قدرت»های غربی افزایش نمی یابد را فراموش کن. NDB موسسه ای آزاد خواهد بود. اعضای بریکس ۵۵ درصد از قدرت رای را حفظ کرده و خارج از حوزه آن ها هیچ کشوری نمی تواند بیش از ۷ درصد حق رای داشته باشد. کشورهای در حال توسعه همچنین می توانند به عنوان همکار عضو شده و وام دریافت کنند.ژ

نفرین بر این کمونیست ها

یک حسن تفاهم صمیمی سه جانبه نیز در حال ایجاد است. نارندرا مودی[۷] نخست وزیر هند در ماه می آتی به چین خواهد رفت و تعاملات دوجانبه آن ها با یکدیگر، قطعا برای از بین بردن منازعات ناراحت کننده ارضی و منطقه ای میان آن ها به کارگرفته خواهد شد. همان طور که دهلی منافع بسیاری از سرمایه گذاری های انبوه و صادرات چین به دست می آورد، پکن نیز قصد دارد از بازار وسیع و هوش فن آوری در کشور هند بهره مند شود. علاوه بر این، چین بر اساس همکاری راهبردی در حال رشد خود با روسیه – در صورت درخواست مسکو- برای کمک اقتصادی به این کشور داوطلب شده است.
دورخیز ایالات متحده به آسیا – که توسط پنتاگون مدیریت می شود- دیگر راه به جایی نمی برد. زورگویی کردن برای جنوب شرق آسیا، جنوب آسیا و نیز شرق آسیا برای وادار کردن آن ها به نوکری «امپراتوری هرج و مرج» و از همه مهمتر تقابل با چین همواره یک کار نشدنی بوده است. افسانه جادویی اعتقاد به محاصره چین توسط ژاپن مسلح شده نیز اصلا ارزش یادآوری ندارد.
منزوی نمودن «دیکتاتوری کمونیستی» دیگر کارکرد نخواهد داشت. برای نمونه، خط ریلی قطارهای سریع السیر میان کون مینگ[۸] در استان یون نان[۹] چین و سنگاپور که در آینده ای نزدیک آغاز به کار خواهد کرد را ببینید که یک قسمت کلیدی از جنوب شرقی آسیا را می پیماید، در صورتی که از دیدگاه آمریکا، این کشورها چیزی غیر از چند دولت ضعیف وابسته نیستند.
آسیای در حال ظهور در قرن بیست و یکم، در حال تقویت روابط داخلی خود است و خورشید بی بدیل این کهکشان چین می باشد.
از آنجا که چین یک الگوی به شدت پیچیده و دقیق توسعه اقتصادی را به اجرا درآورده، انحصار تولید با پایین ترین هزینه توسط چین در حال انتقال به دیگر کشورهای درحال توسعه خصوصا حوزه اقیانوس هند می باشد. این خبر خوبی برای تمام کشورهای نیم کره جنوبی، از کشورهای آفریقایی مثل کنیا و تانزانیا گرفته تا جنوب شرقی آسیا و آمریکای لاتین است.
البته بینش تجاری «امپراتوری هرج و مرج» به طور کلی از آسیا بیرون رانده نخواهد شد. اما روز های خوب آن به عنوان تفکر مسلط بر آسیا و یا بینشی که با به راه انداختن غوغایی با زمینه جغرافیای سیاسی بخواهد «حمایت و حفاظت» را ارائه دهد به پایان رسیده است.
چین تولید محصولات گووست[۱۰] و یانگ من[۱۱] را از ۱۹۹۹ آغاز کرد. از ۱۰ ترمینال بزرگ حمل و نقل کانتینر در دنیا، ۷ ترمینال در چین قرار دارند (و باقی آن ها در سنگاپور، رتردام هلند[۱۲] و پوسان[۱۳] کره جنوبی است). همانطور که در دوازدهمین برنامه پنج ساله چینی ها (که سال آخر آن ۲۰۱۵ می باشد) قابل ملاحظه است، اکثر اهداف در حوزه های هفت تکنولوژی، که چین قصد دارد جایگاه برجسته ای در آن ها داشته باشد به دست آمده و حتی در برخی موارد جایگزین دیگر مدعیان شده است.
بانک مرکزی چین[۱۴] به شکلی روزافزون واحد پولی یوآن[۱۵] را آزاد خواهد گذاشت تا دلار آمریکا را کنار بزند. این مساله در یک دوره زمانی کارکرد دلار آمریکا را بسیار تقلیل خواهد داد. ثبات بیست ساله دلار آمریکا به تدریج از بین خواهد رفت. بزرگترین کشور تجاری بر روی زمین و دومین اقتصاد بزرگ جهان به سادگی نمی تواند تنها به یک واحد پولی استوار بماند. و پکن خوب می داند که ثبات یک دلار، چگونه می تواند یک شوک خارجی را علیه اقتصاد چین تقویت کند.

Sykes-Picot ما هستیم [۱۶]

فرایند مشابهی در جنوب غرب آسیا در حال انجام است: تجزیه دولت-ملت در خاورمیانه – همانند ایجاد نسخه ای جدید از توافق Sykes و Picot در یکصد سال پیش. یک مقایسه کامل برای بازگشت به دولت- ملت در اروپا.
هیاهویی وجود داشته مبنی بر این که نسخه جدید Sykes اوباما، و Picot صورت جدید پوتین است. واقعیت این نیست. این «امپراتوری هرج و مرج» است که حقیقتا به عنوان Sykes-Picot عمل می کند و به طور مستقیم و غیر مستقیم «خاورمیانه بزرگ» را دوباره پیکربندی می کند. ژنرال سابق ناتو، وسلی کلرک[۱۷] اخیرا آنچه که همه می دانند را افشا کرده است؛ خلیفه ساختگی داعش توسط «متحدین نزدیک ایالات متحده» یعنی عربستان سعودی، قطر، ترکیه و اسرائیل پشتیبانی مالی می شود. این مساله را با قول وزیر دفاع اسرائیل، موشه یالون[۱۸] بسنجید که گفته «داعش تهدیدی برای منافع اسرائیل نیست». در واقع این داعش است که مساله Sykes-Picot را برای ایالات متحده حل می کند.
«امپراتوری هرج و مرج» به شکلی فعال در پی فروپاشی و تجزیه عراق، سوریه و خصوصا لیبی است. و حالا، مقام برجسته کاخ آل سعود و طفل حرامزاده «ما» یعنی شاه سلمان چیزی جز همان سربازگیر سابق جهادی برای عبدالرسول سیاف[۱۹] نیست. عبدالرسول سیاف یک افغانی سلفی بود که مغز متفکر فعالیت های اسامه بن لادن و طراح نقشه یازده سپتامبر یعنی خالد شیخ محمد[۲۰] محسوب می شد.
این همان فیلم کلاسیک «امپراتوری هرج و مرج» است (استثناگراها ملت را نمی سازند بلکه تنها پیکر آن را می تراشند). و عواقب بی شمار کثیفی که ملت ها را از بین می برند از استان های آسیای مرکزی تا زینجیانگ[۲۱] در چین وجود خواهد داشت و البته نیازی به ذکر ناکجاآبادهای گندیده اوکراین نیست.
بخش هایی از افغانستان و پاکستان در مرزهای روسیه، هند، چین و ایران به راحتی می توانند به شاخه ای از داعش تبدیل شوند. از دیدگاه «امپراتوری هرج و مرج»، این حمام خون بالقوه در «کشورهای بالکانی اوراسیا»- به قول روس هراس[۲۲] برجسته دکتر Zbig «صفحه بزرگ شطرنج»- همان عبارت مشهور «پیشنهادی که نمی توانی قبول نکنی» است.
روسیه و چین، در این حین همچنان بر روی اوراسیای یکپارچه شرط می بندند؛ تقویت سازمان همکاری شانگهای[۲۳] و هماهنگ سازی اعضای داخلی بریکس را دنبال می کنند و با استفاده از منابع کثیر اطلاعاتی، آدمکش های خلیفه (داعشی) را تحت پیگرد قرار می دهند.
و به همان اندازه که دولت اوباما از ایجاد توافق نهایی هسته ای با ایران نا امید است، چین و روسیه قبل از همه به تهران می روند. وزیر امو خارجه چین، وانگ ئی[۲۴] دو هفته پیش در تهران بود و تاکید داشت که ایران یکی از «اولویت های سیاست خارجی چین» است و برای این کشور «اهمیت استراتژیک» بسیاری دارد. دیر یا زود ایران عضوی از سازمان همکاری شانگهای خواهد شد. چین در حال حاضر رابطه تجاری بسیار گسترده ای با ایران دارد و روسیه نیز به ایران تسلیحات فروخته و برایش نیروگاه هسته ای می سازد.

برلین-مسکو-پکن؟

و حالا یک پرسش در مورد آلمان مطرح می شود.
آلمان در حال حاضر، پنجاه درصد از تولیدات داخلی خود را صادر می کند. این رقم در سال ۱۹۹۰ تنها ۲۴ درصد بود. در ۱۰ سال گذشته، نیمی از رشد آلمان متکی به صادرات بوده است. به عبارت دیگر: این یک اقتصاد غول پیکر است که برای توسعه یافتن به شدت نیازمند بازارهای جهانی می باشد. اتحادیه بیمار اروپا مع الوصف نمی تواند از پس مخارجش بر آید و لذا نمی تواند بازار مناسبی برای آلمان باشد.
صادر کنندگان آلمانی در حال تغییر آدرس دریافت کنندگان محصولات خود هستند. تنها ۴۰ درصد – رقمی که هر روز در حال کاهش است – روانه اتحادیه اروپا می شود و رشد اصلی آن در آسیا است. بنابراین آلمان عملا دارد از حوزه یورو بیرون می رود. این بدان معنا نیست که آلمان در حال کنار زدن یورو است، بلکه این مساله با عنوان یک خیانت کثیف به «پروژه اروپایی» تفسیر می شود.
آنچه این تصویر از بازرگانی آلمانی را آشکار می سازد، تصمیم آلمان در ارتباط با یونان است که: یا کاملا تسلیم می شوی یا این که یورو را ترک می کنی. چیزی که آلمان می خواهد حفظ یک همکاری با فرانسه و تسلط داشتن بر اروپای شرقی خصوصا لهستان به عنوان یک قمر اقتصادی است. بنابر این قابل پیش بینی است که یونان، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا با یک دیوار بسیار سخت به نام آلمان رو به رو باشند. این اوضاع تا زمانی برای «یکپارچگی» اروپا به خوبی کاربرد خواهد داشت که آلمان تمام قوانین را دیکته کند.
ابزار راهگشا در کارها این است که (یونان با ناکامی مضاعف + اوکراین) نمایان بوده است. برلین به عنوان هژمونی بسیار ناقص اروپایی_ و آن به کلی کتمان حقیقت است. برلین ناگهان از خواب بیدار شد و با حقیقت و احتمال ترسناک نابودی کامل رو به رو شد. این کابوس، جنگ کشورهای اروپای شرقی با تحریک آمریکا علیه روسیه بود. تعجبی ندارد که آنجلا مرکل[۲۵] باید با عجله خود را به مسکو می رساند.
مسکو – از لحاظ دیپلماتیک – برنده بود. و زمانی که ترکیه از تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا خسته شد و آلمان و فرانسه پیوسته سد راهش می شدند روسیه دوباره پیروز شد – چرا که ترکیه تصمیم گرفت به سمت اوراسیا روی گرداند، از پیمان ناتو چشم پوشی کند و روابط با روسیه و چین را گسترش دهد.
این چنین بود که خطوط بزرگ لوله، جهت بازی را تغییر داد. پس از این که مسکو هوشمندانه برای امتداد خطوط جنوبی لوله از مسیر ترکیه یعنی دقیقا تا مرزهای یونان مذاکره کرد، پوتین و نخست وزیر یونان، تسیپراس[۲۶] برای امتداد خط لوله از مرز ترکیه و عبور از یونان تا جنوب اروپا به توافق رسیدند. بنابر این گازپروم[۲۷] نه تنها در ترکیه بلکه در یونان نیز جای خود را محکم کرد و به این ترتیب در خطوط لوله اروپا اهمیت و توانایی استراتژیکی پیدا کرد.
بنابر این آلمان دیر یا زود باید به یک حکم قطعی پاسخ دهد؛ این که چطور می تواند ذخیره موجود در صنعت انبوه خود را حفظ کند در حالی که آن را صرف دیگر شرکای تجاری اش در حوزه یورو می کند. تنها پاسخ ممکن افزایش تجارت با روسیه، چین و آسیای شرقی است. این مساله زمان بر است و دست اندازهای بسیاری در این مسیر وجود دارد اما یک محور تجاری و بازرگانی برلین- مسکو-پکن و یا «بریکس+آلمان» اجتناب ناپذیر است.
و شما نمی توانید چنین مطلبی را در هیچ یک از «پیش بینی» های مزخرف سرزمین اتاق فکرهای آمریکا بخوانید.
پی نوشت:
[۱] Pepe Escobar
[۲] Asia Times
[۳] RT
[۴] TomDispatch
[۵] New Development Bank
[۶] IMF
[۷] Narendra Modi
[۸] Kunming
[۹] Yunnan
[۱۰] Go West
[۱۱] Young Man
[۱۲] Rotterdam
[۱۳] Pusan
[۱۴] Bank of China
[۱۵] Yuan
[۱۶] ویکیپدیا: این عنوان یک توافق نامه استعماری میان انگلیس و فرانسه است. درواقع انگلیس در سال ۱۹۱۶ طی معاهده ای معروف به Sykes-Picot با فرانسه نقشه تقسیم خاور میانه بین دو کشور را توافق کرد.
[۱۷] Wesley Clark
[۱۸] Moshe Yaalon
[۱۹] Abdul Rasul Sayyaf
[۲۰] Khalid Sheikh Mohammad
[۲۱] Xinjiang
[۲۲] Russophobe
[۲۳] Shanghai Cooperation Organization -SCO
[۲۴] Wang Yi
[۲۵] Angela Merkel
[۲۶] Tsipras
[۲۷] Gazprom

Start typing and press Enter to search