رییس اتاق ایران و چین: نه ایران مستعمرهبشو است نه چین استعمارگر
به گزارش خبرآنلاین بهار سال گذشته علی لاریجانی، وزیر پیشین مجلس به پکن سفر کرد. این سفر از گردشی در نگاه سیاسی- اقتصادی جمهوری اسلامی خبر داد چرا که پس از حدود یک سال از خروج امریکا از برجام عملا اروپاییها انتظارات دولت را برآورده نکردند. این در حالی بود که روابط اقتصادی ایران و اروپا به موازات لغو تحریمها گسترش چشمگیری داشتند. اولین سفر پسابرجامی روحانی به ایتالیا و فرانسه بود. در این سفرها از قراردادبرای خرید هواپیمای مسافربری تا شراکت تولید در خودروسازی مورد بحث قرار گرفت و نهایتا با قراردادهایی کلان به پایان میرسید. برای توسعه پارس جنوبی دولت ایران سریعا با ابرشرکت فرانسوی توتال تماس گرفت و یک قرارداد بیش از پنج میلیارد دلاری بسته شد. گرچه برجام سرنوشتی دیگر یافت ولی ایران باز هم یک سال صبر کرد تا ببیند اروپاییها بیش از «گفتار درمانی» در عمل هم کاری میکنند یا خیر؟ البته که کاری هم نکردند.
در مقابل چین که حالا طی ۱۵ سال اخیر حضور بیشتری در اقتصاد ایران داشت از تمایل ایران به همکاری با اروپاییها خشنود نبود و گاهی نیز آن را به زبان میآوردند. البته صبر پکن زمان چندانی به درازا نکشید و آمدن ترامپ به کاخ سفید زلزلهای به راه انداخت که در کنار توافقنامه محیط زیستی پاریس و چندین توافق و اتحاد بینالمللی، برجام را هم به لرزه درآورد.
حالا در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی اخباری عجیب در خصوص مفاد قراردادی موسوم به قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین مطرح می شود که نگرانی هایی را در پی آورده است . هر چند هنوز مفاد این قرارداد اعلام نشده است اما نگرانی ها در خصوص این قرارداد بالاست.
در همین رابطه سراغ مجید رضا حریری، فعال اقتصادی و نایب رییس اول اتاق ایران و چین، پس از انتشار یک سند ۱۸ صفحهای که گفته میشود توافق جامع ایران و چین است، به خبرآنلاین گفت: تا زمانی که این سند منتشر نشده بود خیلی سخت بود بحث کردن سر این توافق جامع عملی نبود و بیشتر به هیاهو کردن شباهت داشت. خوشبختانه با انتشار آن در یک شبکه ماهوارهای و سپس اقدام یک سایت داخلی به انتشار آن اکنون بهتر میشود در این باره اظهار نظر کرد.
او افزود: با انتشار این سند معلوم شد این مهم یک جهتگیری استراتژیک است که جنبههایی از آن سیاسی و جهانی است که طبیعتا در تخصص من نیست. با این حال انتشار این سند نشان داده کل هیاهوی به راه افتاده حول آن هنوز پایه مادی ندارد و صرفا از یک فضای احساسی و کشمکشهایی که آنها هم اغلب سیاسی هستند معنا میدهد.
این عضو مطرح اتاق بازرگانی ایران و چین در رابطه با جایگاه این توافق گفت: البته این توافق جنبههای متعددی دارد اما در حوزه اقتصادی من آن را رو به جلو میبینم. درواقع ایران نیاز به توسعه زیر ساختهایش دارد و مزیت و پتانسیل اصلی اقتصاد ما هم حوزه انرژی است. طبیعتا شریک ایران نیز با این چشم داشت به سمت کشور ما میآید. اما گفتن اینکه چیزی در حد ترکمانچای هیچ ربطی به ماهیت این سند ندارد.
او تاکید کرد: آیا ما جزو آن دسته از افرادی هستیم که اجازه دهیم کسی کشور ما را بخرد؟موانعی که سرمایهگذاری خارجی در جمهوری اسلامی دارد نشان میدهد که چنین امکانی وجود ندارد. ضمنا چین تاریخ مدونی سه هزار ساله دارد و جز یک بازه زمانی ۱۷۰ ساله همواره یک امپراتوری قدرتمند و بزرگ بود. کسی سابقه استعماری از آنها دارد؟ بالاخره هر گفتهای باید پایههای خود را در واقعیت پیدا کند. چین هرگز استعمارگر نبوده ولی اروپاییها و امریکا بوده و هستند. حتی کشوری چون پرتغال قرنها استعمارگر بود.
این فعال اقتصادی درباره اینکه تصور میکند چینیها برای توسعه ایران نگران بودند، گفت: نه اصلا این نگرش کودکانه است. هر کشوری میخواهد منافع خودش را تامین کند و چینیها هم اینگونه فکر میکنند. با این حال استعمار جزو کارهای آنها نیست و جمهوری اسلامی هم مستعمره بشو نیست. چین تمام تمرکزش بر اقتصاد است و تمام همت خود را چهار دهه اخیر بر این بخش متمرکز کرده است.
عضو اتاق تهران در مورد منافع چین و ایران در این توافق تصریح کرد:چین بزرگترین مصرف کننده انرژی جهان است و ایران هم بزرگترین منابع نفت و گاز جهان را در اختیار دارد. چین به دنبال تامین پایدار انرژی است و ایران و روسیه تنها کشورهای نفتی هستند که میتوانند از طریق زمین انرژی به این کشور برسانند. از سوی دیگر ایران نیازمند توسعه زیرساختها و توسعه تکنولوژی در برخی حوزههاست و اکنون چین از مهمترین و قدرتمندترین تولیدکنندگان تکنولوژی جهان امروز است. درنتیجه طرفین منافع مشترکی در این موضوعات دارند و میتوانند مکمل هم شوند.
او با بیان اینکه چینیها مدتهاست به افزایش همکاری با ایران تمایل دارند افزود: در دهه ۷۰ میلادی دولت مائوتسه تونگ رابطه با رژیم شاه را آغاز کرد. در سال ۵۷ تنها رهبر خارجی که حاضر شد به ایران بیاید هوافنگ بود. به همین دلیل نگرش چین در مورد ایران استراتژیک است و از دههها قبل نظر آنها را جلب کرده است. ایران نیز متوجه شده باید برای منابع انرژی مشتریان پایدار و بلند مدت بیابد وگرنه مانند تحریمها هر لحظه با تصمیمات کاخ سفید منابع انٰرژی کشور بی مشتری میماند و اقتصاد را ضربه پذیر میکند.
این عضو اتاق بازرگانی با مکمل خواندن اقتصاد دو کشور گفت: چین در روابط اقتصادی خود جهتگیری سیاسی را چندان لحاظ نمیکند به همین خاطر مهمترین شرکای اقتصادی آن در خاورمیانه عربستان و امارات هستند. به همین دلیل علیرغم اتحاد استراتژیک و نظامی میان ایران و روسیه هیچگاه روابط اقتصادی دو کشور بیش از دو سه میلیارد دلار نشد زیرا اقتصادمان مشابه است. روسیه و ایران فروشنده انرژی و مواد معدنی هستند و وارد کننده کالا و خدمات. حتی میشود گفت علیرغم اتحادهای سیاسی و نظامی ایران و همسایه شمالی از نظر اقتصادی رقیب یکدیگرند. اما ایران و چین مکمل هم میتوانند باشند البته در ابعاد اقتصاد ایران.
این فعال بخش خصوصی ادامه داد: با این حال ما در کشوری زندگی میکنیم که هرچیزی در داخل میتواند به یک منازعه جدی تبدیل شود. به باور من این توافق اصولی و به سود دو کشور است. ببینید خود اسراییل روابط بسیار زیادی با چین دارد و حتی چینیها در آنجا بندری از آن خود دارند، این امتیاز حتی به امریکا هم داده نشده و روابط اسراییل و چین گاهی اعتراض ترامپ را هم به همراه داشته است. اسراییل میداند چین ابرقدرت آینده است ولی در ماجرای اخیر رسانههای اسراییلی آتش بیار معرکه شدند. چرا که این توافق ۲۵ ساله به سود اسراییل نیست ولی به نفع ایران هست.
حریری در پاسخ به اینکه آنچه باعث شکل گرفتن این فضای روانی علیه این توافق شد، گفت: به نظر من این به ضعف دولت و حاکمیت برمیگردد. متاسفانه هنوز حاکمان ما بلد نیستند از رسانهها استفاده کنند و این به ایجاد ابهام میانجامد. البته تسویه حساب های سیاسی و استفاده نابه جا از رسانه ها برای ابهام آفرینی را نیز نباید نادیده گرفت. وقتی هم ابهام هست موج سوارانی چون رییسجمهور سابق هم بر آن سوار میشوند و عملا چیزی که به سود کشور است به زیان کشور به نظر میرسد.
او افزود: در بودجه سالانه کشور رسانهها و بخشهای رسانهای سهم خاص خود را دارند. حتی در نهاد ریاست جمهوری یک تشکیلات گسترده تحت عنوان اداره کل رسانه دارد اما سادهترین قواعد آن را انجام نمیدهند. در طرف مقابل اما دولتهای مخالف حکومت این کار را به بهترین شکل انجام میدهند. با این همه اگر این ابهامات را دولت نمیآفرید موجسواری ممکن نمیشد. گرچه همانطور که پیشتر گفتم گرای این موضوع به باور من در تلآویوی است که خود التماس چینیها را برای افزایش سرمایهگذاری میکنند و میدانند تبدیل ایران به هاب سرمایهگذاری منطقهای چین چه زیانی برای خودشان دارد.
حریری درباره چرایی حضور پنج هزار نیروی نظامی چین در ایران تاکید کرد: به نظر من این حرف بی مبناست زیرا در توافق چنین چیزی نیست و در قانون اساسی هم استقرار نیروهای نظامی خارجی در خاک ایران ممنوع است. علاوه بر این چین باوجود سرمایهگذاری در کشورهای متعدد تنها در سودان و حین جنگ داخلی انتظامات منطقه پروژه خود را به همراه آورد و در دیگر کشورها هیچگاه نیروهای نظامی و امنیتی خود را وارد نکرده است. چین برایش اقتصاد در اولویت است و از این روشها استفاده نمیکند تا از هدف دور نماند. دقیقا برعکس امریکا مسیری معکوسی رفت و علیرغم اشغال کشورهای دیگر خود نهایتا با کاهش قدرت اقتصادی خود مواجه است.
او که مدتها نایب رییس اول اتاق ایران و چین بوده تصریح کرد: آنچه در این سند دیده میشود این است که چین نیاز به انرژی خود را از ایران تامین میکند که درواقع آورده اقتصادی ماست و در مقابل نیاز ایران به زیرساخت را هم چینیها تامین میکنند. با هر کشور دیگری اگر بخواهیم توافق پایدار ببندیم نیز جز این نخواهد بود. ضمنا برخی نیز این را چون توافق دولت روحانی میدانند مخالفت میکنند حال آنکه این توافق به این دولت نخواهد رسید و درواقع توافق نظام با چین است.
او افزود: در سال ۹۶ و در حین سفر رییس جمهوری چین به ایران آیت الله خامنهای بر تحکیم روابط استراتژیک دو طرف تاکید کردند. برخی نیز این را ناشی از طرح «یک جاده یک راه» یا همان جاده ابریشم نو چینیها میدانند. اما فراتر از اینهاست و گفتگوهای اولیه حول این مساله در سفر سال گذشته علی لاریجانی به پکن مطرح شد و بعدتر پیش نویس آن در سفر وزیر امور خارجه به چین از سوی ایران به پکن داده شد.
حریری با اشاره به ابعاد این توافق گفت: البته یک توافق جامع صرفا توافقی در یک حوزه نیست و ابعاد سیاسی، امنیتی، فرهنگی و نظامی هم میتواند داشته باشد که طبعا متخصصان این حوزهها باید در رابطه با آن صحبت کنند. مثلا تبادل دانشجو میان دو کشور یا افزایش روابط میان موزههای این دو کشور قدیمی هم مطرح شده است.
حریری در پاسخ به اهمیت این توافق در شرایط تحریمها و محدود شدن امکان مبادله بانکی با بانکهای ایران با خنده گفت: ما قصد نداریم ۲۵ سال در تحریم بمانیم. با این حال توجه کنید هدف امریکا انزوای ایران است و ایران هم باید دیوار تحریم را بشکند. البته وقتی چین هم این توافق را امضا میکند حتما فکر جنبههای دیگر آن را هم کرده وگرنه چون اروپا ایران را نادیده میگرفت. البته ممکن است بعدا اتفاقات دیگری بیافتد. به اصطلاح حتی یک خواستگاری موفق هم بیانگر یک زندگی موفق نیست و ممکن است طرفین بعدا به مشکلی بخورند یا دچار مشکلاتی شوند.
عضو اتاق بازرگانی تهران در پاسخ به این سوال که نقاط مثبت این توافق چیست گفت: اولین نقطه مثبت آن افزایش شهامت و اعتماد به نفس در مسئولان دولتی است که برای توافقات استراتژیک و بلند مدت، آن هم با کشورهای قدرتمند و اثرگذار برسند. از سوی دیگر به واقع زیرساختهای کشور ما دچار مشکلات فراوان است و باید هرچه سریعتر توسعه یابند. همچنین ایران به هر حال باید شرکای بلند مدت اقتصادی و سرمایهگذاری خارجی داشته باشد. حالا اروپاییها ترجیح دادند به تعهدات خود کامل عمل نکنند، چین کشور کوچکی نیست و ابرقدرت آتی جهان است.
او تصریح کرد: در هیاهوهای اخیر البته نشانه دیگری از سیاسی کاری افراطی را دیدیم. کشور خوبی خواهیم داشت اگر افرادش به خواندن این اسناد رو آورند و نظرات خود را نسبت به هرچیز مستدل بیان کنند اما به این درجه نمیرسیم مادامیکه افراد فکر کنند چون مدافعان نظام هستند باید مانند سرباز همه چیز را کامل بپذیرند یا برخی مخالفان که فکر میکنند باید با هر اتفاقی در ایران به دلیل مخالفت با جمهوری اسلامی اعتراض کنند. در گذشته هم چنین قراردادهایی بسته میشد. گرچه سهم داخلیها در توسعه راهها بعد از انقلاب گسترش یافت.
حریری با انتقاد از آنچه ملی گرایی غیرعقلانی خواند، توضیح داد: این توافق را با ترکمانچای مقایسه میکنند. باید دید صنایع کشور به چه شکلی رشد میکنند نه اینکه فکر کنیم هرجایی خارجی آمده حتما خطری پشتش است و این خارجی اگر از اتباع کشورهای قدرتمندتر باشد درصد بدبینی بیشتر شود. با این نگرش عملا دچار شعارزدگی و وقت تلف کردن خواهیم شد.