تاریخ روابط ایران و چین

بررسی‌های مورخان نشان می‌دهد پیشینه روابط ایران و چین به بیش از دوهزارو ۶٠٠ سال می‌رسد و تعامل این دو کشور باستانی از عهد ساسانیان تداوم داشته و در دوره احداث جاده ابریشم، این روابط به اوج خود رسیده و هرچند در برهه‌ای ارتباطات کمتر شده اما پس از ظهور اسلام این مناسبات باریشه، مجددا توسعه پیدا کرده است.Iran-&-China

روابط ایران و چین پیش از تأسیس چین جدید

در دوران جدید، پیشینه روابط ایران و چین به سال‌های آغازین قرن بیستم برمی‌گردد. سال ١٢٩٩ شمسی نخستین گام در این زمینه برداشته شد و عهدنامه مودت کنسولی و قضائی بین دو دولت در رم به امضا رسید. اوایل قرن بیستم، در سال ١٩١١، انقلاب دموکراتیک بورژوازی چین به وقوع پیوست و هم‌زمان با آن، انقلاب مشروطیت در ایران اتفاق افتاد. انقلابیون دو کشور از دور، روند تحولات اجتماعی یکدیگر را تحت‌نظر داشتند، به‌ویژه انقلابیون چین پس از آگاهی از انقلاب مشروطه از آن الهام گرفتند. انقلاب مشروطه پایه‌های حکومت قاجار را لرزاند و انقلاب ١٩١١ چین طومار دودمان سلسله چینگ را در هم پیچید و آن را سرنگون کرد. از آن پس، تاریخ دو کشور چین و ایران تقریبا هم‌زمان و به‌صورت یکسان پیش رفت.
سال ١٩٢٠ که چین در اجلاس صلح پاریس موردتحقیر قدرت‌های غربی واقع شد و دولت پادشاهی قاجار در حال فروریختن بود، «قرارداد دوستی بین چین و فارس» در رم ایتالیا به امضا رسید و مقرر شد دو کشور سفیر، وزیر مختار و کاردار خود را به کشور یکدیگر اعزام کنند، ولی در آن دوران، به دلیل ضعف قوای دو کشور و گرفتاری آنها در جنگ‌های داخلی و رسیدگی به روابط خود با قدرت‌های غربی، این قرارداد به اجرا گذاشته نشد، بنابراین پیشرفتی در روابط دو کشور حاصل نشد. در روند جنگ جهانی دوم، آمریکا در جنگ ضد ژاپنی به چین کمک کرد و دو کشور با هم، هم‌پیمان شدند. سال ١٩۴٢، ایران نیز پس از اشغال توسط نیروهای کشور‌های هم‌پیمان، وارد بلوک کشور‌های هم‌پیمان آمریکا شد. در ماه سپتامبر ١٩۴۵، ایران اداره وزارت مختار خود را در شهر چونگ ‌چینگ، پایتخت موقت چین، دایر کرد، ولی این کار به منزله عمل حاکمیت مستقل دو کشور تلقی نشد و بیشتر نشانه دو کشور هم‌پیمان بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال ١٩۴۵، دولت ملی چین پایتخت خود را به شهر نانجینگ انتقال داد و در فوریه ١٩۴۶، سطح نمایندگی ایران از وزیرمختاری به سفارت ارتقا یافت و سیدعلی‌ نصر، وزیرمختار ایران در چونگ ‌چینگ به سفیری ارتقای مقام پیدا کرد و همراه دولت ملی به شهر نانجینگ منتقل شد و تا سال ١٩۴٩ که نانجینگ به دست نیروهای کمونیست آزاد شد، وی در این شهر اقامت داشت.
طبعا در این دوران که جهان شاهد تحولات عظیمی بود و منطق نظامی‌گری بر روابط بین کشورها حاکم شده بود و دو کشور ایران و چین ناخواسته قربانی مطامع سیاسی و نظامی قدرت‌های جنگ‌طلب شده بودند، نه‌تنها روابط فرهنگی، بلکه روابط سیاسی میان آنها نیز دچار وقفه و سردرگمی شده بود. بنابراین هیچ‌گونه فعالیت و مبادلات فرهنگی میان دو کشور صورت نگرفت.

روابط فرهنگی ایران و چین، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی

پس از تأسیس جمهوری خلق چین در سال ١٩۴٩، این کشور با شوروی هم‌پیمان و وارد اردوگاه سوسیالیستی شد. در سال ١٩۵٠، جنگ کره آغاز و چین در صحنه نبرد کره، مستقیما با آمریکا وارد جنگ شد و از این‌رو، روابط چین و آمریکا به دشمنی تبدیل شد. دشمنی دو اردوگاه بزرگ آمریکا و شوروی، اختلاف ایدئولوژیک و توجه دو کشور به منافع و حقوق خود، موجبات سوء‌تفاهم بین دو کشور چین و ایران را فراهم کرد و مانع برقراری روابط بین آنها در آن زمان شد. بنابراین در مدت ٢٢ سال از سال ١٩۴٩ تا ١٩٧١، ایران جمهوری خلق چین را به رسمیت نشناخت و با جزیره تایوان «روابط سیاسی» خود را حفظ و با آن سفیر مبادله کرد. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ایران همیشه از سیاست آمریکا در جلوگیری از احیای عضویت چین در سازمان ملل متحد پشتیبانی می‌کرد. در آن زمان، چین و ایران علاوه بر محدودیت در تجارت، تقریبا هیچ رفت‌و‌آمدی نداشتند. جنگ سرد بین دو قدرت شرق و غرب، ایران و چین را از هم جدا کرده بود.
در اواخر قرن بیستم، چین در داخل گرفتار «انقلاب بزرگ فرهنگی» بود و در صحنه بین‌المللی نیز برای رقابت با شوروی آماده می‌‌شد و هم‌زمان در میدان جنگ ویتنام به طور غیرمستقیم با آمریکا رقابت می‌‌کرد. دوران انقلاب فرهنگی، سیاست خارجی چین را نیز تحت تأثیر قرار داد و سفرای چین از اغلب نقاط دنیا، از جمله از همه کشور‌های خاورمیانه، به جز مصر، فراخوانده شدند و مناسبات با حکومت‌های منطقه دچار رکود شد. بنا بر ضرورت تحولات بین‌المللی و با تغییر نگرش آمریکا نسبت به چین در آغاز دهه ١٩٧٠، رژیم شاه نیز فرصت را غنیمت شمرد و با اعزام اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی شاه، به چین در ١٣ آوریل ١٩٧١ و سپس فرستادن فاطمه پهلوی، خواهر دیگر شاه در روز ٣٠ آوریل همان سال به این کشور، قدم‌های مثبتی برای آغاز مجدد روابط دو کشور برداشته شد. با میانجیگری پاکستان، نمایندگان چین و ایران در اسلام‌آباد برای برقراری روابط سیاسی، مذاکرات خود را در روز ١۶ آگوست سال ١٩٧١ آغاز کردند.
در سال ١٩٧٨، موج انقلاب اسلامی علیه رژیم سلطنتی پهلوی در ایران به اوج خود رسید و به‌زودی حکومت سلطنت پهلوی سقوط و جمهوری اسلامی ایران تأسیس شد.
روابط چین و ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی
سال ١٩٧٩، چین سیاست اصلاحات و درهای باز را به اجرا گذاشت و با آمریکا روابط سیاسی برقرار کرد؛ در همان سال، به رهبری امام خمینی (ره)، انقلاب اسلامی در ایران به وقوع پیوست و جمهوری اسلامی تأسیس شد. این دو رویداد، ساختار سیاسی بین‌المللی در اواخر دوران جنگ سرد را دگرگون و روابط چین و ایران را نیز متحول کرد. چین از شرایط درهای بسته به سمت درهای باز گروید و با آمریکا رابطه سیاسی برقرار کرد، در‌حالی‌که رویکرد جامعه سیاسی ایران، از گرایش و وابستگی کامل به غرب به‌ویژه آمریکا، به صورت گسترده به سمت استقلال و قطع وابستگی به اجانب و گرایش‌های دینی و مذهبی و حرکات انقلابی و اسلامی تحول یافت و در نتیجه، روابط و هم‌پیمانی آمریکا و ایران پس از ٣٠ سال به دشمنی تبدیل شد. به عبارت دیگر، سیاست‌های چین و ایران در این دوره، تقریبا هم‌زمان، مخالف جهت یکدیگر به حرکت در آمد. بنابراین روابط چین و ایران برای مدتی به سردی گرایید.
اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام و متعاقب آن، آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و حمایت قدرت‌های جهانی به‌ویژه غرب و آمریکا از صدام از یک سو و اعلام بی‌طرفی چین در آغاز این جنگ از سوی دیگر، کم‌کم زمینه را برای توسعه مجدد روابط فراهم کرد. سیاست‌مداران چین که از روند وقایع ایران که به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید، بسیار نگران شده بودند، با اعلام و تعقیب سیاست «نه شرقی، نه غربی» توسط جمهوری اسلامی ایران، این اطمینان را پیدا کردند که انقلاب اسلامی ایران موجبات افزایش نفوذ شوروی در منطقه را فراهم نخواهد کرد. این اطمینان خاطر، زمینه را برای نزدیکی بیشتر این ‌دو کشور فراهم کرد.
با توجه به دیدگاه‌های مشترکی که میان رهبران دو کشور به وجود آمد، از آن پس، ایران و چین در زمینه مبارزه با استیلاطلبی قدرت‌های غربی با هم، همدردی و از یکدیگر پشتیبانی کردند. ایران در زمینه حقوق بشر و مسئله تایوان از چین پشتیبانی کرد و چین نیز در مجامع بین‌المللی، به‌ویژه در برابر تحریم‌های بین‌المللی و صدور قطع‌نامه‌‌های شورای امنیت سازمان ملل که تحت‌ فشار آمریکا علیه ایران صادر می‌شد، مقاومت می‌‌کرد. رفت‌وآمد مقامات عالی‌رتبه دو کشور و افزایش مبادلات تجاری و اقتصادی در این شرایط، زمینه را برای همکاری‌های فرهنگی نیز فراهم کرد.
آغاز همکاری‌های رسمی فرهنگی میان دو کشور
روابط رسمی فرهنگی بین دو کشور، پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، نخستین‌بار با امضای قرارداد همکاری‌های فرهنگی بین ایران و چین که مقدمات آن پیش از انقلاب و در سال ١٣۵٧ فراهم شده ولی به دلیل وقوع انقلاب اسلامی به تأخیر افتاده بود، سرانجام در سال ١٣۶٢ و در سفر رسمی آقای دکتر علی‌اکبر ولایتی، وزیر امور ‌خارجه وقت، به پکن امضا و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی در سال ١٣۶٣ و رسمیت‌یافتن آن، در تاریخ ۴/١٢/۶٣ برای اجرائی‌شدن از سوی نخست‌وزیر وقت به مراکز ذی‌ربط ابلاغ شد. متعاقب این ابلاغ، همکاری‌های رسمی فرهنگی، علمی و فنی بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین وارد مرحله تازه‌ای شد.

سفری با برنامه‌ریزی یک‌ساله
«شی‌جین پینگ» رئیس‌جمهوری چین، بعد از ١۴ سال فردا به تهران می‌آید. سفری که می‌تواند نقطه عطفی در ارتباط دو امپراتوری باستانی؛ یکی در غرب آسیا و دیگری در شرق آسیا، باشد. اما شواهد نشان می‌دهد برنامه‌ریزی برای انجام این سفر، حدود یک‌سالی به طول انجامید.اواخر بهمن سال گذشته بود که وانگ یی، وزیر خارجه چین، به ایران سفر کرد، سفری با تأکید بر افزایش همکاری‌های اقتصادی؛ اگرچه نیم‌نگاهی به مسائل سیاسی منطقه هم در آن موج می‌زد. از اسطوره جاده ابریشم سال‌ها گذشته ‌است اما هنوز دو امپراتوری باستانی، در ارتباط تنگاتنگ با هم قرار دارند؛ چه آنکه در سال‌های تحریم، ترکیه و چین یاران سرد و گرم روزگار ایران بودند. مقامات ایرانی هم گفته‌اند یاران سال‌های سخت کشور را از یاد نمی‌برند و سهمشان نادیده گرفته نمی‌شود. سفر رئیس‌جمهوری چین در پاسخ به سفر رسمی سال گذشته حسن روحانی به پکن انجام می‌شود؛ مهم‌تر از آن اما، این است که با اجرائی‌شدن برجام و لغو تحریم‌های اقتصادی کشور همراه می‌شود.رئیس‌جمهوری چین را هیأت بلندپایه سیاسی و اقتصادی همراهی می‌کند، علاوه بر سه معاون نخست‌وزیر و شش وزیر، هیأت بزرگی از بازرگانان و رسانه‌های چینی در این جمع حضور دارند.تغییر هیأت رهبری حزب در سال ۲۰۱۲ با منازعات جناحی و رسوایی‌های سیاسی همراه بود. در این سال شی‌جین پینگ به جای هو جینتائو، به عنوان دبیرکل حزب کمونیست انتخاب شد. تلاش‌های شی توانست تحول زیادی در این کشور ایجاد کند. او تلاش‌های عظیمی را برای اصلاح اقتصاد خود آغاز کرده ‌است، اقتصادی که از بی‌ثباتی ساختاری و کاهش نرخ رشد رنج می‌برد. حکومت جدید همچنین اصلاحات مهمی را در سیاست تک‌فرزندی و سیستم زندان‌ها به عمل آورده ‌است. اینها همه در حالی است که در واپسین روزهای سال ٢٠١۴، اتفاقی مهم در اقتصاد بین‌الملل به ثبت رسید. صندوق بین‌المللی پول به‌عنوان بالاترین مرجع اقتصادی اعلام کرد چین با پیشی‌گرفتن از آمریکا در امر تولید ناخالص ملی بر اساس معیار قدرت خرید، به اقتصاد اول جهان تبدیل شد. بر اساس اعلام مذکور، چین با ١٧ تریلیون و ٧٠٠ میلیارد دلار در مقایسه با ١٧ تریلیون و ۴٠٠ میلیارد دلار متعلق به آمریکا بر سکوی اول اقتصادی جهان ایستاد.اکنون نیز آمارها نشان می‌دهد اگر تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا به صورت جمعی از کشورهای عضو را بررسی کنیم، بالاتر از چین قرار می‌گیرد اما همه دنیا اکنون برای همکاری با این قدرت بزرگ اقتصادی در تب‌وتاب هستند. بدبینانه‌ترین پیش‌بینی‌ها معتقد است چین سال ٢٠٣۵ اولین اقتصاد جهان خواهد بود. اعداد بزرگ اقتصادی درباره چین در حالی کنار هم قرار می‌گیرد که این کشور به‌تازگی تمایل یافته در مسائل منطقه خاورمیانه و به‌ویژه مسائل نظامی حضور پررنگی داشته ‌‌باشد. چین به‌عنوان یکی از اعضای ١+۵ در مذاکرات هسته‌ای با ایران نیز نقش داشت و به نظر می‌رسد اسناد جدی همکاری‌ بین دو کشور در این سفر امضا شود. سفر رئیس‌جمهوری چین در حالی به ایران انجام می‌شود که ایران و عربستان اکنون در سطحی از تنش با هم قرار گرفته‌اند که برخی کشورها در حال تلاش برای میانجیگری هستند. رئیس‌جمهوری چین، پیش از سفر به تهران به ریاض رفت و قرار است بعد از سفر به قاهره، به تهران بیاید. با این حال پیش از او، رئیس‌جمهوری پاکستان نیز با سفر به ریاض و بعد به تهران، تلاش کرد تا حدی که امکان داشت در این جریان، میانجیگری کند.رئیس‌جمهوری سابق چین در مدت ١٠سالی که رئیس‌جمهور بود، حتی یک‌ بار هم به ایران سفر نکرد. آخرین سفر رئیس‌جمهوری چین به ایران، به سفر «جیانگ زمین» بازمی‌گردد.

روزنامه دنیای اقتصاد

Start typing and press Enter to search